هیچیک از تحلیلگران مسائل، راهبردی و بینالمللی فکر نمیکردند که....
هیچیک از تحلیلگران مسائل، راهبردی و بینالمللی فکر نمیکردند که مذاکرات
در زمان کوتاهی به نتیجه سیاسی مورد نظر منجر شود. دور اول مذاکرات ظریف و
اشتون در اواخر مهرماه 92 برگزار شد و زمینه برگزاری دور دوم مذاکرات را
در 16 و 17 آبان 92 به وجود آورد.
نتیجه بخشی راهبرد متوازن در سیاست هستهای ایران
مذاکرات روز نخست در دو سطح برگزار شد. سطح اول مربوط به مذاکرات جمعی نماینده ایران با نمایندگان گروه 1+5 بوده است.در بعدازظهر 6 نوامبر مذاکرات وارد مرحله دو جانبه شد. نتایج حاصل از این مذاکرات زمینه را برای سفر مقامات عالیرتبه دیپلماتیک آمریکا و اروپا به وجود آورد. به این ترتیب مذاکرات ژنو را میتوان همانند توافقات انجام شده در سعدآباد، گامی در جهت عادیسازی روابط ایران با کشورهای بزرگ در نظام بینالملل دانست. در مذاکرات سعدآباد، ایران تعلیق غنیسازی اورانیوم را پذیرفت.
در مذاکرات ژنو، کشورهای غربی با کاهش تحریم ایران موافقت کردند و این امر در ازای تعلیق 20 درصدی انجام گرفته است. تعلیق 20 درصدی به منزله آن است که فوردو باید خط تولید خود را تغییر داده و روند جدیدی در فعالیتهای هستهای در پیش گیرد. روندی که معطوف به کاهش غلظت اورانیوم غنی شده باشد. به این ترتیب اولین مرحله مذاکرات توانست نتایج سازندهای را برای دو کشور ایجاد کند. از آنجا که ایران اراده سیاسی خود را برای محکومسازی تولید سلاح هستهای توسط هر کشور خاورمیانهای بیان داشته است و از همه مهمتر آنکه فتوای هستهای را به عنوان رویکرد مسلط ایران در موضوعات راهبردی مورد تاکید قرار داده است، بنابراین هیات دیپلماتیک جمهوری اسلامی توانست از الگوهای متقاعدسازی دوجانبه برای نیل به توافق استفاده کند.
اگر چه توافق 7 نوامبر اهمیت ویژهای در شرایط اقتصادی ایران ایجاد میکند، اما طرح این موضوع از اهمیت ویژهای برخوردار است که آینده مذاکرات هستهای به خصوص در ارتباط با پروتکل الحاقی چه شرایطی را خواهد داشت. ایران در سال 2005 پروتکل الحاقی 2+93 را مورد پذیرش قرار داد؛ به اما به دلیل اعمال تحریمهای اقتصادی، ایران، اجرای این پروتکل را تا زمان پایان تحریمها متوقف نمود.
سونامی دیپلماتیک در ژنو
توافق احتمالی ایران و گروه 1+5 یک واقعه مهم تاریخی در دیپلماسی است البته نهتنها در دیپلماسی ایران، بلکه توافقی تاریخی در دیپلماسی جهانی محسوب میشود و قاعده برد-برد را در چارچوب تحرکی معنادار بازتعریف خواهد کرد. روند مذاکرات ژنو و حضور وزرای امور خارجه کشورهای گوناگون از جمله آمریکا، فرانسه و انگلیس و آلمان در ژنو در حالیکه اخیرا بنیامین نتانیاهو در یک فضای ملتهب با جان کری، وزیر خارجه آمریکا دیدار کرد، نشاندهنده آن است که در صورت امضای یک توافقنامه میان ایران و گروه 1+5، یک سونامی دیپلماتیک صورت خواهد پذیرفت. پیامدهای این توافق در منطقه در همگراییهای آشکار و واگراییهای پنهان نمود مییابد.
ادعاهای اسرائیل را نباید جدی گرفت
از زمانی که دکتر حسن روحانی، رییسجمهور ایران، با تاکید بر سیاست تنشزدایی و گفتوگوی سازنده روی کار آمد، بسیاری از کشورهای جهان از انتخاب او استقبال کردند و برخی نیز ناخشنود شدند.
در گام بعدی نیز گفتوگوی تلفنی او با باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، در نیویورک و احتمال پیشرفت در روند هستهای، مسالهای بود که از یک سو موجبات خشنودی برخی کشورها را فراهم آورد و از دیگر سو با واکنش منفی یکسری دولتها مواجه شد.
به عنوان نمونه رژیم صهیونیستی، عربستان، ترکیه، کویت، مصر و اردن به هیچ وجه از ظهور علائم بهبود در روابط واشنگتن- تهران خشنود نبوده و نیستند. این در حالی است که داخل ایران نیز برخی از جناحها با وجود سکوت اولیه، اکنون به موضعگیریهایی نسبت به این مذاکرات و توافقات روی آوردهاند. از جمله به این موضع آقای ظریف و دکتر روحانی که میگویند مذاکره باید برد-برد باشد، انتقاداتی وارد آوردند.
لذا در شرایطی که برخی گروههای داخلی با پیشبرد مذاکرات مخالف هستند در صورت موفقیت احتمالی در مذاکرات ژنو، هم شاهد بازتاب منطقهای و هم انعکاس داخلی خواهیم بود. البته ناگفته نماند که مردم ایران خواهان تعامل در گفتوگوهای هستهای و حل این مشکل هستند بنابراین اگر پیشرفتی در این راستا حاصل شود، اکثر مردم ایران خشنود خواهند شد. همچنین اگر توافقی در مذاکرات هستهای حاصل شود این مساله موجب میشود که موضع ایران در رابطه با سوریه نیز بیش از پیش تقویت شود.
در این شرایط، مخالفان رییسجمهور سوریه که تاکنون از هر روشی برای سرنگونی وی بهره جسته اند از تجهیز مخالفان گرفته تا حمایت از حمله نظامی، بدون شک از افزایش قدرت ایران و تقویت موضع اش در قبال سوریه ناخشنود خواهند شد. پیشرفت ایران در مسئله هستهای باعث ایجاد یک همسویی در مساله سوریه نیز میشود. در رابطه با موضع گیریهای اخیر اسرائیل و برخی اظهارنظرهای بنیامین نتانیاهو، پیرامون توافقات اخیر باید توجه داشت که نباید در این رابطه، ادعاهای اسرائیل را جدی گرفت.
این در حالی است که اگر توافقی صورت بگیرد، بازرسیهای آژانس از مراکز هستهای ایران تشدید میشود و این مسئله به نفع اسرائیل است. اگر اکنون شاهد موضع گیریهای اسرائیل هستیم به این خاطر است که این رژیم میخواهد در میانه راه با مخالفتهایش امتیازهای بیشتری از آمریکا بگیرد. در شرایط کنونی، اگر توافقی حاصل شود، شاهد یک پروسه پیچیده جهت لغو تحریمها خواهیم بود.
چون تحریمهای یک جانبه آمریکا، سه نوع است؛ یک نوع که در اختیار رییسجمهور است نوع دوم با تصویب کنگره است اما رییس جمهور نیز در رابطه با آنها آزادی عمل دارد اما نوع سوم که باز تصویب کنگره است از اختیار عمل رییسجمهور خارج است. لذا اگر توافقی صورت بگیرد، باراک اوباما در وهله نخست تنها میتواند تحریمهایی را که در اختیارش است، لغو کند.
تحریمهایی که تحت قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل صادر شدهاند نیز تنها در صورت صدور قطعنامههای جدید برداشته میشوند که این پروسه نیز زمانبر و گام به گام است.
بهبود رابطه با غرب در عین حفظ رابطه با چین و روسیه
اکنون که اخبار و گزارشها از توافق احتمالی میان ایران و گروه 1+5 در ژنو حکایت دارد، موضع روسیه و چین در برابر چنین موقعیتی حائز اهمیت است. پیرامون این موضوع، 2 نظر وجود دارد؛ برخی معتقدند روسیه و چین از توافق هستهای ایران استقبال خواهند کرد؛ زیرا اگر تحریمها لغو شود این دو کشور با دست بازتری میتوانند مبادلات اقتصادی داشته باشند.
ضمن اینکه کاهش تنش با کشورهای غربی موجب میشود آنها راحتتر رابطهشان با ایران را گسترش دهند. از دیگر سو نظر دیگری نیز وجود دارد؛ مبنیبر اینکه شاید روسیه و چین از این توافق خیلی خشنود نشوند، زیرا این دو کشور تاکنون از تحریمهای وضع شده علیه ایران سود هنگفتی بردهاند؛ به ویژه که چین بالای 50 میلیارد دلار با ایران روابط تجاری دارد و در پی تحریمها بعضا دست به گران فروشی و بلوکه کردن پولهای ایران زده است؛ بنابراین چین از قبل تحریمها سود زیادی برده است. این در حالی است که با لغو تحریمها، از یک سو چین باید پولهای بلوکه شده ایران را بازگرداند و از دیگر سو ایران در برابر این دو کشور دستش بازتر خواهد شد و میتواند خواستههای بیشتری را مطرح کند، اما باید توجه داشت اگر روابط ایران با غرب بهبود پیدا کند به معنای تضعیف رابطه با روسیه و چین نیست، زیرا ایران باید برای افزایش قدرت بازیگریاش ضمن تلاش برای بهبود رابطه با غرب، رابطه با چین و روسیه را نیز حفظ کند؛ بنابراین این توازن مثبت میتواند دست ایران را باز کند تا بهتر منافع ملیاش را تامین کند.
در نهایت در روسیه یک دیدگاه واحد نسبت به ایران وجود ندارد، اما در دوره جدید ریاستجمهوری ولادیمیر پوتین شاهد هستیم که وی در جهت بنیان گذاشتن یک رابطه خوب با ایران در تلاش است و در این دوره، روابط روسیه و ایران با دورههای پیشین قابل مقایسه نیست. همچنین در شرایط فعلی مسکو و تهران در رابطه با حوزه خاورمیانه نیز همگرایی بیشتری پیدا کردهاند؛ بنابراین انتظار میرود این رویه و سیاست روسیه در قبال ایران حداقل تا پایان دوره ریاستجمهوری پوتین تداوم یابد.